محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

هدیه خدا

تولد النا بچه داداش علی

یه خبر خیلی خوب امروز 15 اسفند 91 سمیرا زن دادشم یه دفعه ای دردش گرفت و رفت بیمارستان . دکتر برای هفته دیگه 22 براش نوبت زده بود اما دخمل کوچولوی ما حل (هول ،حول ) بود و زودتر بدنیا اومد البته خیلی کوچولوه.2 کیلو و 400 گرم .با اینکه دردش گرفته بازم سزارین کردنش. میخوام برم ببینمش بااینکه خودم هم دارم مامان میشم ولی خیلی ذوق دارم که برم و النا کوچولو را ببینم.شب داداشم میخواد بره بیمارستان احتمالا باهاش میرم تا ببینمش. ...
27 اسفند 1391

بعد از یکسال...........

سلام به همه دوستای خوب. یکسال پیش بود که اون اتفاق بد برای من افتاد و پسرکوچولوم را وقتی که 6 ماهش بود (6ماهه بارداربودم ) از دست دادم . چونکه خاطره بدی داشتم دلم نمیخواست وبم را ادامه بدم.ولی امروز تصمیم گرفتم اگه شد دوباره ادامه بدم . بهترین خبر اینه که من تا یه ماه دیگه مامان میشم .الان 8 ماهم تموم شده و رفتم تو 9 ماه . جمعه 4 اسفند 91 سیسمونیم را چیدم که عکساش را بعدا میذارم.راسش من بارداری خیلی سخت و پراسترسی داشتم چونکه همش میترسیدم دوباره مثل پارسال بشه ولی خدا را شکر همه چیز خوب بوده تا حالا.البته تا 3 ماه اول هم استراحت مطلق بودم و سرکارهم نمیرفتم و دیگه هم نمیرم نه با کامپیوتر و نه با موبایل نباید کار میکردم.راستی این کوچولوی من دو...
27 اسفند 1391

دوباره عمه دارم میشم

راستی من با زن داداشم (زن داداش علی ام، سمیرا ) باهم باردار هستیم امروز ( 9 اسفند 91 ) سمیرا رفته بود دکتر و بهش گفته تا 22 اسفند وقت داره تا بره بیمارستان و زایمان کنه البته به خاطر طپش قلبش باید سزارین بشه.راستی بچه اش دختره. ...
27 اسفند 1391

تشکر

سلام به دوستای گلم . از همتون ممنونم به خاطر همدردیتون . مرسی از همه .
14 ارديبهشت 1391

پایان

سلام به همه دوستان خوبم . من قرار بود تو خرداد ماه مامان بشم ولی خواست خدا نبود که من مامان بشم. قبل از عید وقتی رفتم دکتر به دکترم گفتم برام سونو بنویسه تا بفهم نی نی ام چیه در ماه 6 بارداری . وقتی رفتم سونو گفت آب دور جنین خیلی کمه و کلی من را ترسوند وقتی سونو را بردم پیش دکترم اون هم کلی من را ترسوند و من را فرستاد پیش یه دکتر دیگه اون دکتر هم با دیدن سون  بهم گفت خیلی افتضاحه برام سونو سه بعدی و آزمایش خون و 60 تا آمپول هپارین نوشت و گفت یه هفته دیگه بیا چون هنوز دقیقاً نمیدونستند مشکل چیه من هم آزمایش خون را دادم و یه هفته هم آمپولها را زدم و رفتم سونو وقتی رفتم سونو دکتر سونو گرافی گفت احتیاج به سونو سه بعدی نیست همه چیز در سونوی ...
19 فروردين 1391

سومین سونو

سلام مامانی جونم خوبی نازنینم. دیروز روز خیلی سختی برای مامانی بود . صبح رفتم آزمایشگاه و آزمایش قند سه نوبته دادم یعنی باید سه بار در عرض سه ساعت آزمایش میدادم بعد از آزمایش اول دو بسته پودر قند خیلی شیرین با 4 لیوان آب خوردم و بعد از یکساعت دوباره رفتم آزمایش دادم و بازهم بعد از یکساعت برای بار سوم آزمایش دادم کلی خون ازم گرفتند . بعدازظهر هم با ذوق و شوق فراوان رفتم سونو چونکه مطمئن بودم این دفعه جنسیتت دقیقا معلوم میشه ولی نشد حالا اون زیاد مهم نیست سلامتی تو از همه چیز برام مهمتره چونکه سونولوژیست گفت آب دور جنین خیلی کمه و جنین خودش را جمع کرده کلی ترسیدم و با چشم گریون رفتم خونه دیشب بابایی باهام نبود و خودم تنهایی رفتم سونو از دست ...
8 اسفند 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد