محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 30 روز سن داره

هدیه خدا

17 فروردین

سلام مامانی خوبی عزیزم.میدونم که  خیلی اذیت شدی.فدات شم عزیزم روز 17 فروردین وقتی 17 روزه بودی بردیمت ختنه کردیمت.خیلی گریه کردی ولی خوب کاریه که باید میشد من که اصلا دل نداشتم حتی بیام دنبالت ولی با اصرار مامان جون که میگفت باید بهت شیر بدم اومدم . توی بیمارستان میخواستم گریه کنم وقتی تو را بردند تو اتاق خیلی جلوی خودم را نگه داشتم . این 3 روز اصلا نتونستم مامیت کنم چونکه میترسیدم ، همه کارات را مامان جون میکنه .راستی یادم رفت بگم نافت هم روز 6 فروردین وقتی 6 روزت بود افتاد.چند روز دیگه که تحمل کنی حالت خوب خوب میشه عزیزم. ...
19 فروردين 1392

تولد النا بچه داداش علی

یه خبر خیلی خوب امروز 15 اسفند 91 سمیرا زن دادشم یه دفعه ای دردش گرفت و رفت بیمارستان . دکتر برای هفته دیگه 22 براش نوبت زده بود اما دخمل کوچولوی ما حل (هول ،حول ) بود و زودتر بدنیا اومد البته خیلی کوچولوه.2 کیلو و 400 گرم .با اینکه دردش گرفته بازم سزارین کردنش. میخوام برم ببینمش بااینکه خودم هم دارم مامان میشم ولی خیلی ذوق دارم که برم و النا کوچولو را ببینم.شب داداشم میخواد بره بیمارستان احتمالا باهاش میرم تا ببینمش. ...
27 اسفند 1391

شب یلدا

امروز آخرین روز پاییزه و امشب بلندترین شب سال . از فردا زمستون شروع میشه . قدیما شب یلدا را خیلی مهم میدونستند و جشن میگرفتند . راستی میدونید کریسمس و درخت کاج گذاشتن اروپاییها برگرفته از شب یلدای خودمونه . ما قدیما به جای کاج ، صنوبر میذاشتیم و تزئینش میکردیم حالا اروپاییها این کارها را میکنند . امروز سر درد دارم نمیتونم خیلی بنویسم . یلدا بر همه مبارک . کنجدی مامان اولین یلداش را داره تجربه میکنه . ...
30 آذر 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد