محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

هدیه خدا

ساعت کاری مامان

1390/8/28 15:57
نویسنده : صفورا
346 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 28 آبان بعد از 3 هفته فکر کردن دکتر نوری مدیر عامل شرکتمون بالاخره در مورد ساعت کاریم تصمیم گرفت . بهش زنگ زدم چونکه زنگ زده بود و من نتونسته بودم جوابش را بدم وقتی زنگ زدم تا بپرسم چیکارم داشته ازش پرسیدم که تصمیمی برای ساعت کاری من گرفته ای یا نه ؟ بعد این همه مدت فکر کردن بگو چی بهم گفت ؟ پررو پررو میگه باید تا ساعت 5 بیای حالا اولشه چیزی نیست که حالا کامل بیا تا بعد . یعنی دکتره اینقدر از دستش عصبانیم که دلم میخواد ..................... من فقط میخواستم 2 ساعت از ساعت کاریم کم بشه بابا من ساعت نهار و استراحت نمیخوام روزی 9 ساعت دارم تو این شرکت کار میکنم 1 ساعتش را برای نهار ونماز کم میکنند من که اصلاً راه رفتنی نهار میخورم خیلی وقتا . اصلاً مراعات نمیکنند. درسته که اعصابم از دستش خورده ولی بیخیال بابا الکی اعصابم را نباید خورد کنم تا وقتیکه مشکلی نداشته باشم میام هروقت که حالم خوب نبود هم نمیرم به همین راحتی تا اونا باشند که ساعت کاریم را کم کنند .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان محمدجواد
12 آذر 90 16:36
سلام به ما هم سر بزن . من لینکت کردم
صفورا
16 آذر 90 16:07
منم لینکت کردم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد