محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

هدیه خدا

اولین تکان

1390/11/1 11:26
نویسنده : صفورا
620 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی خوبی عزیر دلم . میدونی دیشب چه اتفاق خوبی افتاد برای اولین بار تکون خوردنت را حس کردم خیلی خیلی احساس خوبی بود با اینکه خیلی ملموس نبود ولی احساس قشنگی بود الان واقعاً میدونم که هستی و داری با هر نفس من نفس میکشی و با زندگی کردن من تو هم زندگی میکنی اگه من خوب باشم و سلامت تو هم خوب و سلامت خواهی بود و تمام سعی من در اینه که سالم باشم تا تو هم به بهترین شکل ممکن در وجود من رشد کنی و بزرگ شوی . از دیشب تا حالا همه اش منتظر احساس دوباره تکون خوردن تو هستم اما دیگه حسش نکردم البته نگران نیستم چونکه هنوز خیلی کوچیکی و تازه اول حس کردن تکون خوردناته . راستی امروز یعنی اول بهمن تولد مامانیه ، همکارام توی شرکت( خاله افروز ، خاله مینا که رفته مشهد ، خاله ریحانه که اونم رفته قشم ، خاله لیلاو خاله الهام )برام لباس بارداری خریدند دستشون درد نکنه خیلی قشنگ بود و دوستش داشتم البته بابایی هنوز نه تبریک گفته و نه کیک و نه کادویی ولی خوب تا شب وقت هست قبلاً هم برام کادو گرفته بود و بهم داده بود فقط دلم میخواد یه جورایی یه کار تازه ای بکنه که من سورپرایز بشم فکر کنم یه فکرایی توسرشه چون گفت شب میاد دنبالم از خونه مامان جون تا بریم خونه امیدوارم سر کاری نباشه . تولد تولد تولدم مبارک .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نرگسی
1 بهمن 90 14:29
سلام عزیزم.اول مامان شدنت مبارک با تاخیر دوم هم تولدت مبارک.انشاالله به سلامتی نی نی تو بغل بگیری و همین طور بهترین آرزوها رو تو روز تولدت دارم.لینکت میکنم عزیزم
مامان صفورا
3 بهمن 90 8:28
مرسی نرگسی جونم منم شما را لینک کردم.
مامان تیارا
3 بهمن 90 10:11
صفورا جان اول از همه تولدت مبارم انشاءاله در کنار نی نی وشوهر گرامی 120 ساله بشی .بعدش هم حس شیرین حرکت های نی نیت مبارک .شاد باشی و موفق
نرگسی
3 بهمن 90 10:35
مامان صفورا
5 بهمن 90 10:58
مرسی افروز جون . انشااله تو هم در کنار تیارا گلی و مهرزاد همیشه شاد و سلامت باشی
ریحان
6 بهمن 90 8:28
تولدت مبارک عزیزم ایشالا سال دیگه نی نی ات هم تو تولدت هست و شیطونی میکنه
مامان صفورا
6 بهمن 90 9:29
مرسی ریحانه جون.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد