محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

هدیه خدا

یه ماهگی محمدرضاجون

1392/2/2 23:23
نویسنده : صفورا
648 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرگلم خوبی عزیزم.دیروزاول اردیبهشت یه ماهه شدی گلم .شنبه شب برات تولد یه ماهگی گرفتم دیروز اومدم برات کلی مطلب نوشتم ولی اینترنت قطع شد و نتونستم برات مطلبا را بذارم. گلم شنبه شب خونه مامان جون برات یه تولد کوچیک گرفتیم که دایی ها هم بودن . تو که همش خواب بودی کلی دایی امیر ورزشت داد و باهات حرف زد و بیدارنشدی البته یه چند دقیقه ای بیدار شدی که بداخلاق و اخمو بودی و به جاش النا دایی علی بیدار بود و کلی بازی کرد عکساش را میذارم تا ببینی.این هم عکس کیکته

تو عکس بالا معلومه که چقدر خوابی .

راستی گلم از وقتی به دنیا اومدی تا حالا همش مزاحم مامان جون بودیم 10 روز اول که مامان جون خونمون بود و بعد از یه روز که خونه بودیم اومدیم خونه مامانه جون و 12 روز اونجا بودیم و دوباره 2 روز خونمون بودیم و دوباره اومدیم خونه مامان جون که چون تو یه کم سرما خورده بودی اونجا موندیم و اسباب زحمتشون شدیم و قراره تا چهل روزت بشه هم اونجا بمونیم . همه کارات را مامان جون میکنه و من فقط بهت شیر میدم الان هم که دارم مطلب مینویسم مامان جون داره عوضت میکنه و دایی ابوالفضل هم قبلش ازت عکس و فیلم میگرفت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان تیارا
7 اردیبهشت 92 11:08
فدات شم الهی .انشاءاله تولد 120 سالگیت زیر سایه پدر ومادرت . صفورا جان فکر کنم تو هم مثل من حالا حالاها باید زحمت بدی به مامان جون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد